مراکز مشاوره و روان درمانی سنندج : معرفی مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی سنندج

 | تاریخ ارسال: 1398/1/21 | 
مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی ژیران (آرام)
پروفسور ناصر یوسفی
 
instagram.com/dr.n_yoosefi.clinic.aram


 
خدمات اصلی مشاوره خانواده، زوج درمانی، مشاوره پیش از ازدواج و پیشگیری از طلاق 

رزومه
 
https://research.uok.ac.ir/_Pages/Researcher.aspx?ID=۲۷۰
آدرس
 
سنندج- خیابان مولوی-کوچه طلوع، ساختمان دایان- طبقه دوم- واحد ۱۱- کدپستی ۶۶۱۶۶۵۴۵۴۷
تماس

۰۸۷۳۳۲۴۹۱۹۵





 


 مشاوره تخصصی خانواده و ازداج 

 
دکتر غفار نصیری هانیس
دکتری تخصصی روان شناسی،
کارشناس ارشد روان شناسی خانواده درمانی،
کارشناس روان شناسی عمومی،
شماره عضویت ۱۴۰۸۹ سازمان نظام روانشناسی و مشاوره،
پروانه اشتغال تخصصی دکتری روان شناسی ۴۹۸۷
دانش آموخته برتر دکتری تخصصی روان شناسی مورد تائید بنیاد ملی نخبگان
۰۹۱۸۹۶۹۳۳۱۲

 
 
دکتر غفار نصیری هانیس، متخصص روان شناسی
 
خدمات اصلی
 
 مشاوره خانواده، زوج درمانی، مشاوره پیش از ازدواج و پیشگیری از طلاق 
رزومه
 
https://orcid.org/۰۰۰۰-۰۰۰۱-۸۵۴۹-۵۴۵X
آدرس
 
سنندج- خیابان مولوی-کوچه طلوع، ساختمان دایان- طبقه دوم- واحد ۱۱- کدپستی ۶۶۱۶۶۵۴۵۴۷
تماس ۰۹۱۸۹۶۹۳۳۱۲ 
--- 

*** درمان وجودی  ***

مبانی

دو رشتۀ فکری بیشترین تأثیر را در ایجاد مشاوره و روان‌درمانگری وجودی بر جای گذاشته است؛ حوزه‌های کاری گوناگونی که درمجموع با عنوان فلسفۀ وجودی شناخته‌شده و فلسفۀ پدیدارشناسی که جویای تعیین چگونگی تجربۀ جهان است.
نخست، ریشه‌های درمان وجودی در فلسفۀ وجودی، به‌ویژه در جستجوی انسان برای درک زندگی و چیره شدن بر بدبختی قرار دارد؛ فلسفه‌ای که یک زندگی انسانی توأم با اصالت را در دنیایی عبث و بی‌معنی ممکن می‌سازد. نگاه وجودی دربارۀ ماهیت انسان با این اندیشه قابل‌درک است که معنای وجود ما یک‌بار برای همیشه تثبیت نشده، بلکه ما خود را، از طریق طرح افکندن‌های نو و مکرر، می‌آفرینیم. انسان‌ها در حالت پیوسته‌ای از تبدیل، تجلی یافتن، شکوفایی و شدن هستند. شخص بودن، بر این دلالت دارد که ما معنای وجود خودمان را اکتشاف کرده، آن را می‌آفرینیم. مطابق با رویکرد وجودی، شرایط انسان مشتمل بر چند بعد است: استعداد خودآگاهی؛ آزادی و مسئولیت؛ ایجاد یک هویت و برقرار سازی رابطۀ معنی‌دار با سایرین؛ جستجوی معنا، مقصود، ارزش‌ها و اهداف؛ اضطراب همچون شرطی برای زیستن و آگاهی به مرگ و نیستی.
دوم، دربارۀ پدیدارشناسی که اندیشمندان وجودی در گسترۀ شناخت‌شناسی و روش‌شناسی پذیرای آن هستند، رویکردی به فلسفه و علم است که می‌گوید برای اجازه دادن به این‌که چیزها خود به سخن درآیند، نیاز است بکوشیم از نظریه‌ها، فرضیات و پیش‌فرض‌های ناآزموده اجتناب کنیم. نزد مشاورین و روان‌درمانگران وجودی این بدین معنی است که بدون دیدن اشخاص از طریق برخی لنزهای نظری، بگذاریم واژگان و تجارب اشخاص از سوی خود آن‌ها، خودبه‌خود به سخن درآیند. پدیدار شناختی بودن، گشوده بودن به جزئیات اندیشه، احساس، تخیل و رفتار درمان‌جویان است، آن هم دقیقاً به‌گونه‌ای که در بستر خودجلوه‌گری [۱] آن‌ها برایشان درک می‌گردد.

در روان‌درمانگری و مشاوره، برنامۀ کاربردی پدیدارشناسی توسط ارنســتو اسپینل [۲] در قالب مجموعه‌ای از داستان‌های موردی نشان داده‌شده است. اسپینل سه قاعدۀ اختصاصی روش پدیدار شناختی را به هنگام به کار گرفته شدن در روان‌شناسی و درمان خاطرنشان ساخته است:

۱.        به‌عنوان یک روانشناس یا درمانگر، انتظارات و پیش‌فرض‌ها (تعصبات) خود را معلق کرده، با گشودگی، دنیای ارائه‌شده توسط درمان‌جو را پذیرا باشید.
۲.        از تمامی توضیحات و تمامی تفکرات علی و معلولی دوری‌کنید و تا سرحد ممکن به توصیف جزئیات، آن هم به نحو عینی بپردازید. این قاعدۀ توصیف است. برای مثال، از درمان‌جو بخواهید وضعیت زندگی خود یا احساس امروز یا اکنونش را با ذکر جزئیات توصیف کند، اما از آن‌ها نخواهید که به خاطر بدبختی فعلی خود عوامل علی را با گریه و زاری بیان کنند.
۳.        بایستی هنگام توصیف پدیده‌ای که چندین عنصر را در برمی‌گیرد تا سرحد ممکن از تأکید بر هر یک از عناصر اجتناب کنید. هیچ‌یک از عناصر را به‌نحوی‌که به‌طور ویژه مهم به نظر برسد برجسته نسازید. تا جایی که امکان دارد بگذارید هر یک از عناصر اهمیت یکسانی داشته باشد، مبادا که ناپختگی شما الگویی را بر مسائل قابل‌ذکر آن‌ها تحمیل کند.

نحله‌ها

بااینکه تمامی مشاورین و روان‌درمانگران وجودی بر سر برخی اصول اساسی توافق دارند، می‌توانند نگاهی متفاوت به آن‌ها اتخاذ کنند. این پویایی و تکثری است که به رویکرد وجودی قدرت، انعطاف‌پذیری و قابلیت ارتجاع می‌بخشد. رویکرد وجودی در کشورهای مختلف با دستورالعمل‌های متفاوتی نمود یافته است. برای مثال هستی کاوی [۳] که حاصلی از تجمیع انگاره‌های مارتین هایدگر با روان تحلیلگری است در سوئیس رشد یافته است درحالی‌که معنا درمانگری توسط ویکتور فرانکل در اتریش، بر مبنای تجارب او در یک اردوگاه کار اجباری طی جنگ جهان‌گستر دوم، بنیان نهاده شد. در ایالات‌متحدۀ آمریکا، مشاوره و درمان وجودی از طریق تلاش‌های افرادی چون بوگنتال، شیندر و کراگ [۴] با انگاره‌های انسان دوستانه مرتبط است. طی ده سال اخیر، در اطراف جهان شمار نحله‌های درمان وجودی، همراه با شمار درمانگران وجودی مشغول به کار، به سرعت افزایش‌یافته است. به لحاظ تاریخی، برای اولین بار دربریتانیای کبیر [۵] مفاهیمی از فلسفۀ وجودی درمان اشخاص واجد مشکلات سلامت روانی آمیخته شد؛ این کار توسط لینگ و کوپر [۶] انجام پذیرفت، اشخاصی که گشایشگر انجمنی درمانی برای پناه دادن به کسانی بودند که خواستار پرداختن به مسائل سلامت روانی خود بدون درگیر شدن در مؤسسۀ پزشکی بودند. امی ون دورزن [۷] ، روان‌شناس و روان‌درمانگر که مختصراً با لینگ کار کرده است، خواهان تأسیس اولین آموزشگاه درمانگری وجودی در لندن شد و هم‌اکنون آموزشگاه نوین روان‌درمانگری و مشاوره [۸] را رهبری می‌کند، او در آنجا ارائه‌دهنده و آموزشگر برنامه‌های وجودی محور در مشاوره و روان‌شناسی است. آثار ون دورزن (همراه با آثار ارنستو اسپینل [۹] )- کسی که به‌طور جداگانه اما هم‌زمان با ون دورزن کار کرده است- از تلفیق انگاره‌های وجودی با رویکردهای درمانی منسجم موجود در بریتانیا حاصل آمده‌اند. در حال حاضر شماری از آموزشگاه ها، دوره‌های آموزش درمان وجودی را فراهم آورده‌اند و بسیاری دیگر درمان وجودی را در دورۀ تحصیلات خود گنجانده‌اند. مجمع تحلیل وجودی [۱۰] ، دوفصلنامه ای با عنوان مجلۀ تحلیل وجودی [۱۱] منتشر می‌کند و همایشی پرمخاطب را با برنامه‌های کارگاهی با عناوین وجودی برگزار می‌کند که ترغیب‌گر درمانگرانی از همۀ جهت‌گیری‌ها برای آمیختن انگاره‌های وجودی در کار حرفه‌ای خودشان است. تحولات مهم رویکرد وجودی در بریتانیا تا حد زیادی نتیجۀ تلاش‌های امی دورزن است، او در حال حاضر برنامه‌های دانشگاهی و آموزشی در نحلۀ جدید روان‌درمانگری و مشاوره را توسعه می‌دهد.

عرصه‌ای پهناورتر، اتحادیۀ بین‌المللی هستی کاوی است (هستی کاوی شکلی از درمان وجودی است که از فلسفۀ مارتین هیدگر تأثیر پذیرفته است) که شامل درمانگران وجودی و نماینده شماری از کشورهای اطراف جهان، شامل کانادا، یونان، سوئیس، استرالیا و برزیل است. همچنین یک مجمع تحلیل وجودی در چهار کشور وجود دارد و افرادی از نوزده کشور جهان عضو آن هستند. در اروپا، دو شکل از درمان وجودی مسلط است: هستی کاوی و معنا درمانگری. معنا درمانگری یک درمان وجودی متمرکز بر معناست که توسط ویکتور فرانکل ایجادشده است. رولو می تفکر وجودی را از اروپا به ایالت متحده آورد و مفاهیم کلیدی آن را به تمرین‌های روان‌درمانبخش برگرداند. نوشته‌های می (۱۹۵۳، ۱۹۶۱، ۱۹۸۱، ۱۹۸۳) تأثیر معنی‌داری بر کارورزان وجود گرا در سراسر دنیا گذارده است. همراه با می، یالوم دیگر مدافع برجستۀ معاصر درمانگری وجودی در ایالات متحده است. در ایالات متحده تقدم با درمان وجودی- انسان‌گرا یا وجودی- انسان دوستانه [۱۲] است و دلیل آن به محبوبیت یالوم، برمی‌گردد که پیرو این درمان است. درمان‌های وجودی به کشورهای امریکای جنوبی (تولِدو [۱۳] ، ۲۰۱۱)، کانادا (وونگ [۱۴] ، ۲۰۱۳)، استرالیا (استراسر و استراسر [۱۵] ، ۱۹۹۷) و روسیه (لئون‌تیف [۱۶] ، ۲۰۱۳) نیز پای گذارده است. شهرت یالوم در مقایسه با سایر مشاورین و روان‌درمانگران وجودی بیشتر به نظر می‌آید. او چندین رمان آموزشی نگاشته که جلاد عشق (۱۹۸۷)، وقتی نیجه گریست (۱۹۹۲)، ، مامان و معنای زندگی (۲۰۰۰) و مداوای شوپنهاور (۲۰۰۵) را شامل می‌شود. یالوم یک استاد بازنشستۀ روان‌پزشکی از دانشگاه استنفورد مدیسون است. یالوم به‌عنوان یک روان‌پزشک و نویسنده، از سال ۱۹۷۰ که کتاب تأثیرگذارش با عنوان نظریه و کاربست روان‌درمانگری گروه (۱۹۷۰/۲۰۰۵) انتشار داد در حوزۀ روان‌درمانگری گروه بدل به اصلی‌ترین چهره شده است. این کتاب به ۱۲ زبان ترجمه شده و در حال حاضر به ویرایش پنجم رسیده است. اثر پیشگام او با عنوان روان‌درمانگری وجودی که درسال ۱۹۸۰ نگاشته شد یک متن سنتی و موثق درمان وجودی محسوب می‌گردد. کتاب غیرداستانی او درسال ۲۰۰۸ با عنوان تلألو خورشید؛ غلبه بر دهشت مرگ که رساله‌ای دربارۀ نقش اضطراب مرگ در روان‌درمانگری است، نشان می‌دهد که چگونه مرگ و معنای زندگی مضامین بنیادی مرتبط با کار درمانی عمیق است. آثار یالوم به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده و به‌طور گسترده توسط درمانگران و مردم عامه مطالعه شده است. یالوم کسی است که به تمام درمان‌جویان با حسی از شگفتی به داستانهایی که آشکار می‌سازند رو آورده است. او معتقد است که باید برای هر درمان‌جو یک درمان متفاوت طراحی شود، چه هر یک از آن‌ها داستان منحصربه‌فردی دارد. او طرفدار به کار بستن اینجا و اکنون رابطۀ درمانی برای کاوش دنیای میان فردی مراجعین است. فلسفۀ بنیادی او وجودی و میان فردی است که آن‌ها را برای درمان انفرادی و گروه به کار می‌بندد.

 درمجموع درمانگری وجودی، شامل هستی کاوی، معنا درمانگری [۱۷] و درمان‌هایی است که نحله‌های درمان وجودی آمریکایی و بریتانیایی را می‌سازد که هر یک خود را به آمیزه‌ای خاص از انگاره‌های فلسفۀ وجودی و پدیدارشناسی و ارائۀ جایگزین‌هایی معتبر برای درمان‌ها مبتنی بر مدل طبی غالب بهداشت روانی رسانده‌اند. البته درمان وجودی نیازی به مجرب بودن در ممانعت از سایر گونه‌های درمان ندارد، اما در عوض از عرضۀ دامنۀ بسیار گسترده‌ای از سایر نحله‌ها به متخصصین برخوردار است. امروزه چالش‌های بسیاری بر سر راه درمانگران وجودی قرار دارد ازجمله چگونگی توضیح و تدریس رویکردی که از دامنۀ اندیشه‌های متنوع الهام گرفته و موضعی شناخت‌شناسی را اتخاذ کرده است و از انتظام یافتن سرباز می‌زند. درواقع این رویکرد برابر نهاد [۱۸] کاربست خوب [۱۹] در نظر گرفته‌شده است و درجایی که مردم با آهنگی بسیار سریع زندگی می‌کنند و تشویق می‌شوند تا در یک پیروی کورکورانه از رخدادها و لذایذ، خود را با چیزهایی که حق خود می‌دانند احاطه کنند، هنوز مناسبت کامل انگاره‌های وجودی با دنیای جدید قطعی تلقی نمی‌گردد. در این محیط، درمانی که برای کمک به مردم پرداختن به احساس معنا باختگی و پوچی [۲۰] را پیشنهاد می‌دهد و به آن‌ها جرئت رویارویی با بدبختی [۲۱] را می‌دهد و آن‌ها را برای زیستن توأم با اصالت [۲۲] در مسیری با ارزش‌های خودشان توانمند می‌سازد، تنها درمانی است که می‌تواند نسبت به سایر درمان‌ها مناسب‌تر باشد.

مختصری دربارۀ ماهیت درمان

درمان وجودی تمرکز کردن بر انجام دادن فنون حل مشکلی نیست که معطوف به وظیفۀ پیچیدۀ زیستن درست باشد و هدف آن نیز معالجۀ مردم مطابق با طب سنتی نیست. درمانگران وجودی با عمیق‌ترین و رنج‌آورترین مشکل‌های کنونی درمان‌جویان درمان درگیر می‌شوند. در این رویکرد اشخاص همچون موجود مریض نگریسته نمی‌شوند، ولی همچون بیمار ایفای نقش‌های جبری یا زمخت بودن در زندگی در نظر گرفته می‌شوند. درمان‌جویان در زمینه‌یابی میدان عمل یا جولانگاه [۲۳] به کمک نیاز دارند تا بتوانند تصمیم بگیرند چه راهی را دنبال کنند و درمانگران به درمان‌جویان در کنار آمدن با شرایط زندگی، با همه تناقض‌هایش، کمک می‌کنند. یکی از اهداف درمان وجودی به چالش کشیدن اشخاص برای توقف فریب خویشتن به‌منظور امتناع از مسئولیت‌پذیری در قبال رخدادهای پیش‌آمده برای آن‌ها و مطالبات انبوه [۲۴] زندگی است. اشخاص از طریق تجربۀ درمان وجودی پندارشان را دربارۀ خود مانند وجودی آزاد برای درگیر شدن در اقدامی که هدف آن تغییر است گسترش می‌دهند؛ تغییر و ساختن خود از طریق خردمندی و تصدیق این‌که ما در جهان «پرت [۲۵] » شده‌ایم و خالق نیستیم. درمان‌جویان به‌تدریج چگونگی پذیرش زندگی، با تمام پیچیدگی‌ها و معماهای آن را یاد می‌گیرند. این فرایند شامل یادگیری رودررویی با مشکل‌های غیرقابل‌اجتناب، دشواری‌ها، بحران‌ها و ناامیدی‌هایی است که بخشی از زندگی هستند. درمان‌جویان درمی‌یابند که با پاسخ‌هایشان محبوس نمی‌شوند، اما از توان نائل شدن به آزادی صحیح برخوردارند. آن‌ها بهتر می‌توانند با مسلمات [۲۶] زندگی کنند و به‌جرئت سروکار داشتن با عدم حتمیت [۲۷] درون خود دست می‌یابند. درمان فرصتی برای آن‌ها فراهم می‌کند تا یک زندگی شایستۀ تعهد را در ذهن خود تجسم کنند.

هدف اساسی مشاوره و روان‌درمانگری وجودی، اصالت است؛ درمان‌جویان در روند مشاوره و درمان چگونگی عدم اصالت کامل زندگی خودشان و چرایی لزوم تحقق قابلیت کامل موجودیت خودشان را می‌آموزند. چنانکه فرانکل بیان می‌کند، «درمان‌جویان باید مقصودی برای زندگی خود یافته و آن را دنبال کنند.» همچنان که یک شخص آگاه می‌گردد که وظیفه دارد چیزی را در زندگی دنبال کند که به نحو بهتری می‌تواند ارزش‌های با اهمیت را متحقق سازد. هدف درمان کمک به اشخاص برای برخورداری از اصالت بیشتر و تشخیص این است که چه موقع خود را فریب می‌دهند. مشاوره و درمان باید به اشخاص کمک کند که ارزش‌ها و عقاید خودشان را درک کنند، به آن‌ها اعتماد کنند و بر مبنای آن دسته از ارزش‌ها و عقایدی که می‌توانند منجر به گشودن مسیر تازه‌ای در زندگی آن‌ها گردند، دست به انتخاب بزنند. هنگامی‌که افراد می‌بینند که زندگی آن‌ها در عوض آمیختگی با وحشت، ملال، نفرت و تعصب [۲۸] ، باعلاقه، خلاقیت، اُمید و لذت همراه است، حسی از سرزندگی [۲۹] از مشاوره و درمان ایجاد می‌شود.



منبع
نصیری هانیس، غفار؛ یوسفی، ناصر و صادقی، مسعود. (۱۳۹۶). مشاوره و روان‌درمانگری گروهی با تمرکز بر رویکرد وجودی، چاپ نخست. خرم‌آباد: انتشارات دانشگاه لرستان.
نصیری هانیس، غفار. (۱۳۹۸). مبانی روان درمانگری وجودی، نشریه روزنه؛ نشریه انجمن روان شناسی دانشگاه کردستان، ۸ (۴):  ۲۷-۲۴.

[۱] . self-showing
[۲] . Ernesto Spinelli
[۳] . Daseinanalysis
[۴] . Bugental, Schneider and Krug
[۵] . United Kingdom
[۶] . Laing and Cooper
[۷] . Emmy van Deurzen
[۸] . New School of Psychotherapy and Counselling
[۹] . Ernesto Spinelli
[۱۰] . Society for Existential Analysis
[۱۱] . Journal of Existential Analysis
[۱۲] . xistential-humanistic therapy
[۱۳] . Toledo
[۱۴] . Wong
[۱۵] . Strasser & Strasser
[۱۶] . Leontiev
[۱۷] . Daseinsanalysis, Logotherapy
[۱۸] . antithesis
[۱۹] . good practice
[۲۰] . meaninglessness and emptiness
[۲۱] . adversity
[۲۲] . authentically
[۲۳] . in surveying the terrain
[۲۴] . excessive demands
[۲۵] . thrown
[۲۶] . givens
[۲۷] . uncertainty
[۲۸] . dread, boredom, hate, and bigotry
[۲۹] . aliveness

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به آسیب‌شناسی، مشاوره و غنی‌سازی خانواده می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Family Pathology, Counseling and Enrichment Journal

Designed & Developed by : Yektaweb